به گزارش آسمانبردسیر، فردای کرمان نوشت: از سال گذشته که اخبار جایزههای این نمایش را در جشنوارۀ استانی و بعد جشنوارۀ منطقهای به میزبانی فارس و نهایتا در جشنوارۀ فجر میشنیدم علاقهمند بودم اجرای عمومی آن را در کرمان ببینم. اکنون که وقت آن رسیده بود، دست برقضا، آقای صادقیزاده بازیگر، نویسنده و کارگردان این نمایش هم پیشدستی کرد و برای تماشای اثر، دعوتم کرد، تا انگیزهام برای دیدن اثر دو برابر بشود.
نویسنده و کارگران نمایش ساختمان رز، به گمان من، مثل کارهای قبلی خود، یک سوژۀ اجتماعی دردناک را با رویکردی کاملا رئال، از زندگی طبقۀ متوسط و رو به پایین جامعه را دستمایۀ کارش قرار داده، و طبیعتا بر اثر تجارب گذشته، اینبار نسخۀ کاملتری از کارهای پیشین خود را عرضه کرده است.
اگرچه توصیف دقیق یک نمایش هشتاد دقیقهای در چند جمله چندان ساده نیست، اما به اجمال معتقدم صادقیزاده و تیم همراهش نمایش را خوب از کار در آورده، بهطوری که تماشاگر ظرف این مدت، حوصله میکند ماجرای این نمایش را که با اندکی چاشنی طنز اما تلخ و تراژیک همراه است، دنبال میکند.
محور ماجرای این موقعیت طنزآمیز، و در عینحال دردناک، اوقات پایانی عمر مادری پیر و بیمار است که فرزندان او توان نگهداری او را ندارند، اما طبق ارزشهای اجتماعی جامعۀ سنتی ما حاضر هم نیستند مادر خود را به خانۀ سالمندان بسپارند.
این موقعیت شوربختانه در جامعۀ ما که از یکسو سنتگراست و از طرف دیگر، تحت تاثیر روشهای جدید زندگی و مدرنیته هم قرار گرفته، بهصورت گستردهای رایج است، و امروزه شاهدیم بیشتر خانوادهها دست به گریبان چالشهای ناشی از این وضعیت هستند. از سوی دیگر، جامعۀ ما هنوز نهادهای مدرن و متناسب را برای حمایت و مراقبت از سالمندان ندارد و حقوق بدیهی آنان را نادیده میگیرد. همین موقعیت تراژیک است که به نظر من بر اهمیت این نمایش افزوده است. ایکاش عنوان نمایش ساختمان رز را روی این اثر نمیگذاشتند، تا این پیام و نقطۀ درد بهتر درک میشد.
وقتی نمایش را دیدم فکر کردم ممکن است بخشی از توجه جشنوارههای استانی، منطقهای و فجر ناشی از انتخاب همین سوژه و نقد نرم اجتماعی آن بوده است، چون در هرحال زیر پوست همۀ این نوع نگاههای جشنوارهای توجه به خانواده، بهعنوان یک ارزش و نهاد مهم اجتماعی و حتی دینی هم نهفته است، و در واقع حمایت از خانواده با ارزشهای جامعه کاملا عجین است.
اما توضیحات آقای صادقیزاده کارگردان اثر، در نشست خبری که در پایان نمایش با او داشتیم، مرا بسیار متعجب کرد. او که از مشکلاتاش در آمادهسازی و نمایش این اثر برایمان صحبت میکرد با صراحت از عدم همکاری نهادی مثل شهرداری در تبلیغات شهری نام برد و از حمایت ناچیز ادارهکل ارشاد هم حرف زد. او از بهزیستی هم انتقاد کرد که هیچ اقدامی در حمایت از این سوژۀ اجتماعی نکرده است.
کارگردان ساختمان رز که بیش از یک سال و نیم با تیم همراهش وقت صرف این کار کرده است، گفت با درآمد ناچیزی که از بلیتفروشی در مدت کوتاه اجرایشان دارند، حتی به زحمت میتوانند هزینۀ سنگین اجارۀ سالن را بپردازند.
وی افزود با هزینههایی که داریم من شرمندۀ همکارانم میشوم که نمیتوانم حتی هدیۀ کوچکی هم در قبال زحمتی که میکشند به آنها بدهم.
انتهای پیام/