سردار سلیمانی یکی از اسطورههای جهان اسلام است که بهصورت خاص و ویژه اقدامات ایشان در راستای مقابله با استکبار جهانی در دورهی حیاتش موجب شکست سیاستهای امپریالیستی آمریکا در منطقه شد. بااینحال، هنگامی که با دستور ترامپ، سردار سلیمانی ترور شد، آمریکاییها انتظار داشتند تا چالشهای پیش روی سیاستهای توسعهطلبانهی آنها برطرف شود؛ امّا شهادت سردار سلیمانی نهتنها چالشهای پیش روی اهداف توسعهطلبانهی آنها را برطرف نکرد، بلکه در ابعاد متعدد و متفاوتی شکستهای دیگری را برای آنها رقم زد.
منطقهی غرب آسیا بهلحاظ اهمیت استراتژیک و اقتصادی که دارد، برای قدرتهای جهانی منطقهی حساس و حیاتی محسوب میشود. تقریباً از دورهی مدرن و پیش از جنگ جهانی اوّل، قدرتهای جهانی بهویژه قدرتهای غربی تلاش کردهاند تا حضور خود را بهصورت سیاسی، نظامی، دیپلماتیک، اقتصادی و فرهنگی در منطقه تثبیت کنند. با این وجود، حضور قدرتهای غربی در غرب آسیا برای مردمان بومی و ملتهای منطقه توسعه، رفاه، پیشرفت و آبادانی به همراه نیاورد. ازاینرو، بسیاری از اندیشمندان و تحلیلگران مصائب و چالشهای امروز غرب آسیا را نتیجهی حضور و دخالت قدرتهای غربی در این منطقه میدانند. ملتسازی مصنوعی، مرزبندیهایی که در آستانهی جنگ جهانی اوّل طرح آن در غرب آسیا ریخته شد، ایجاد خردههویتهای نوین در قالب ملیگراییهای افراطی و مسائلی از این دست ریشهی بروز تعارضات و منازعات در غرب آسیا محسوب میشوند. بااینحال، مسائل غرب آسیا تنها معطوف به گذشته نیست و دخالت قدرتهای غربی بهویژه پس از جنگ جهانی دوم و پایان جنگ سرد با محوریت آمریکا در این منطقه فجایع گستردهای را بهدنبال داشته است. یکی از مهمترین استراتژیها و راهبردهای استکبار جهانی در منطقهی غرب آسیا، جلوگیری از ظهور و یا تقویت جریانات و دولتهای متعارض با نظام سلطه است که در این زمینه، استکبار جهانی رویکردهای چندگانهی اطلاعاتی، اقتصادی، سیاسی و نظامی را دنبال میکند.
وقوع انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، علاوه بر اینکه رژیم متحد غرب را در ایران ساقط کرد، فصل نوینی را در معادلات قدرت در غرب آسیا گشود که بر اساس آن حرکات و جریانات ضد نظام سلطه در سپهر منطقهای با الهام از الگوی انقلاب اسلامی در ایران فعال شدند. گسترش و تعمیق این جریانات بهصورت مشخص در تضاد با منافع قدرتهای غربی در منطقه قرار داشت؛ ازاینرو، سیاستهای نظام سلطه بر مبنای ایجاد زمینهها و چالشهای متعدد برای ایجاد بحران، چالش برای مبدأ صدور ایدئولوژی ضد نظام سلطه و استکبار جهانی (ایران) و همچنین ایجاد خلل در روند شکلگیری شبکهی منطقهای ضد نظام سلطه و استکبار جهانی تنظیم و اجرا شد. پس از حملات یازده سپتامبر، آمریکاییها با سوءاستفاده از گفتمان مبارزه با تروریسم حضور خود را در غرب آسیا تقویت کردند و پس از وقوع حوادثی موسوم به بهار عربی بر فعالیتهای خود در منطقه افزودند.
بحرانی که به بهار عربی موسوم است، در جهان اسلام رخ داد و به منطقهی غرب آسیا کشیده شد و بهصورت مشخص در سوریه به یکی از کانونیترین نقاط زنجیرهی شبکهی ضداسرائیلی-آمریکایی متمرکز شد و قدرتهای جهانی بهویژه آمریکاییها در همان زمان آغاز بحران را اعلام کردند و گفتند حکومت اسد در سوریه باید ساقط شود. بحران و جنگ داخلی در سوریه بهشدت گسترده شد بهنحوی که تحلیلگران و کارشناسان سقوط دمشق را پیشبینی کردند. بااینحال، معادلات قدرت و همچنین نبرد با تروریسم در منطقهی غرب آسیا بهویژه در کشور سوریه به نحو دیگری رقم خورد. سازماندهی شبکههای امنیتی منطقهای و دفاع از نظام سوریه در برابر تروریستهای چندملیتی نیاز به رهبری خبره، شجاع، باتدبیر و دارای کاریزمای بالایی داشت. در این میان سردار سلیمانی بنا به ادعای رسانههای غربی، برخلاف تمایلات قدرتهای بزرگ و نظام بینالملل توانست از طریق سازماندهی ارتش سوریه و همچنین تمرکز شبکهی ضد نظام سلطه در سوریه، نظام سوریه را در مقابل تروریستهای چندملیتی محافظت کند. ناکامی در سرنگونی بشار اسد در سوریه و همچنین روی کار آوردن نظام متمایل به غرب در این کشور یکی از شکستهای استراتژیک غرب در برابر تلاشهای سردار سلیمانی در غرب آسیا بود.
علاوه بر این، پس از سال ۲۰۰۳ و حملهی نظامی ائتلاف به رهبری آمریکا به عراق که منجر به سرنگونی صدام حسین شد، آمریکاییها تلاش کردند تا نظامی سکولار متمایل به غرب را در عراق برپا کنند؛ امّا با وجود تلاشهای آنها بهویژه در دوران اشغال، دولتهایی روی کار آمدند که دارای وجه شیعی و متمایل به ایران بودند. علاوه بر این، تلاشهای سردار سلیمانی در دوران اوجگیری حملات داعش در عراق برای بسیج مردمی در راستای مقابله با تروریستهای تادندانمسلح موجب شد تا برخلاف تمایل آمریکاییها و سیاستهای آنها، جمهوری اسلامی در عراق دست برتر را نسبت به آمریکا داشته باشد. حضور گستردهی نیروهای حشدالشعبی در عرصهی سیاست و حوزهی دفاعی و امنیتی عراق برخلاف تمایل آمریکاییها بود که سازماندهی و هدایت آنها با درایت سردار سلیمانی انجام میشد؛ امّا شکست آمریکاییها زمانی کاملتر شد که نیروهای حشدالشعبی بهعنوان نیروهای رسمی دفاعی عراق زیر نظر وزارت دفاع این کشور قرار گرفتند. روزنامهی انگلیسی گاردین، در مطلبی در خصوص تحولات عراق در سال ۲۰۲۰ نوشت، قاسم سلیمانی شکستهای متعددی را بر نیروهای آمریکایی در منطقهی غرب آسیا خصوصاً در عراق وارد کرده است.
علاوه بر این، شکلگیری شبکهی نظامی و دفاعی در غرب آسیا که مبتنی بر ویژگیهای فراملیتی و فرامذهبی بود، از دو جهت موجب شکست سیاستهای استکبار جهانی گردید؛ از یکسو تبلیغات آنها مبنی بر فرقهگرایی از سوی جمهوری اسلامی ایران با وجود عضویت گروههای سنی مذهب در محور مقاومت خنثی گردید و از سوی دیگر، این شبکهی امنیتی بهصورت مشخص در ضمن جلوگیری از گستردهشدن بحران تروریسم در منطقهی غرب آسیا در موارد متعددی به تقابل با نیروهای رژیم صهیونیستی پرداخت. بهصورت مشخص حزبالله لبنان و یا گروههای مقاومت فلسطینی در چند درگیری بزرگ، رژیم صهیونیستی و کارشناسان بینالمللی را با توان خود غافلگیر کردند. اهمیت تلاشهای سردار سلیمانی در ایجاد این شبکهی امنیتی و نظامی ضدسلطه مورد توجه رسانههای غربی نیز قرار گرفت و آنها شهید سلیمانی را معمار شبکههای امنیتی و همچنین قدرت و نفوذ ایران در منطقهی غرب آسیا میدانند.
بنابراین، سردار سلیمانی در طول حیات خود از طریق فعالیتها و اقدامات متعدد، سیاستهای سلطهگرانهی استکبار جهانی بهویژه آمریکا را در منطقهی غرب آسیا با شکستهای متعددی مواجه کرده بود. بااینحال، پرسشی که مطرح میشود این است که آیا ترور سردار سلیمانی زمینههای ایجاد موفقیت سیاستهای استکبار جهانی را فراهم کرد یا خیر؟ برای پاسخ به این سؤال میتوان از سه زاویهی اهداف آمریکاییها از ترور سردار سلیمانی، رسوایی آمریکاییها از منظر حقوق بینالملل و تحولات داخلی آمریکا موضوع را مورد بررسی قرار داد.
آمریکاییها اعلام کردند که هدفشان از ترور سردار سلیمانی افزایش ضریب امنیت منافع آمریکا و همچنین نیروهای آمریکایی در منطقه بوده است؛ امّا حوادث پس از شهادت سردار سلیمانی نشان داد خشم موجود در میان گروههای مقاومت، آمریکاییها را نسبت به گذشته آسیبپذیرتر کرده است و حملات متعددی از سوی گروههای مقاومت علیه اهداف آمریکایی در عراق و همچنین در سایر مناطق غرب آسیا صورت گرفت. بسیاری از حقوقدانان و نمایندگان آمریکایی اقدام دونالد ترامپ در ترور سردار سلیمانی را موجب به خطر افتادن منافع آمریکا در منطقه دانستند. علاوه بر این، شهادت سردار سلیمانی منجر به حضور میلیونی تشییعکنندگان پیکر آن شهید گردید که زمینهی انسجام و اتحاد ملی را بهشدت افزایش داد. شهادت ابومهدی المهندس در کنار سردار سلیمانی نیز موجب نزدیکی دو ملت ایران و عراق و تشییع پیکر این دو شهید در هر دو کشور شد. بنابراین، این اقدام آمریکا بهصورت ناخواسته موجب اتحاد و انسجام بیشتر محور مقاومت بهخصوص در دو کشور ایران و عراق شد.
شکست دیگر آمریکا مربوط به توجیهات دولتمردان آمریکایی در راستای مشروعیتبخشیدن به اقدام تروریستی آنها بود. آمریکاییها مدعی بودند در راستای دفاع مشروع با استفاده از قانون حملهی قریبالوقوع، سردار سلیمانی را هدف قرار دادهاند؛ امّا در ارائهی شواهد و مدارک ادلهی آنها از کفایت لازم برخوردار نبود و علاوه بر این، حقوقدانان و نمایندگان مجلس سنا دولت دونالد ترامپ را به اقدام غیرقانونی در راستای انجام ترورهای غیرقانونی طراحیشده توسط سی.آی.ای محکوم کردند. بهعنوان نمونه، سناتور کریس مورفی با بیان اینکه دولت آمریکا از ارائهی شواهد مبنی بر حملهی قریبالوقوع خودداری کرده است، خواستار دخالت کنگره و تحقیق از ترامپ شده بود. علاوه بر این، کریس مورفی این اقدام را نمونهای از مدیریت نادرست کشور توسط دولت دانسته بود.
از منظر تحولات داخلی آمریکا نیز انتخابات ۲۰۲۰ و پیامدهای آن را میتوان از دیگر پیامدهای شهادت سردار سلیمانی برای آمریکا دانست. بسیاری از تحلیلگران بر این اعتقادند که یکی از مهمترین دلایل شکست دونالد ترامپ از جو بایدن به اقدام خودسرانهی وی در ترور سردار سلیمانی بازمیگردد. دموکراتها در تبلیغات انتخاباتی خود از مدیریت دولت ترامپ در عرصهی سیاست داخلی و سیاست خارجی انتقاد میکردند. یکی از مهمترین جنبههای تبلیغاتی بر ترور سردار سلیمانی تمرکز داشت؛ آنها معتقد بودند شهادت سردار سلیمانی آمریکا را در معرض حملات انتقامجویانهی گستردهای قرار داده است. از این منظر، یکی از دلایل شکست دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا به ماجرای شهادت سردار سلیمانی بازمیگردد.
در مجموع میتوان چنین گفت که سردار سلیمانی هم در زمان حیاتش و هم در زمان شهادتش موجبات شکست سیاستهای استکباری و امپریالیستی آمریکا و قدرتهای جهانی را در منطقهی غرب آسیا فراهم کرد. آمریکا و متحدانش بهویژه بریتانیا که در سال ۲۰۰۳ به عراق حمله کردند، رویای روی کار آوردن رژیمی غربگرا و سکولار را در این کشور در سر داشتند، امّا درایت و اقدامات سردار سلیمانی موجب ایجاد چالشهای بزرگی برای تحقق سیاستهای آمریکاییها شد. شهادت سردار سلیمانی موجب ایجاد زمینههای موفقیتآمیز برای آمریکاییها نشد، چراکه با افزایش حملات گروههای مقاومت و همچنین حملهی موشکی جمهوری اسلامی ایران به پایگاه عینالاسد، امنیت آمریکاییها بیش از پیش تضعیف شد. علاوه بر این، ادعای آمریکاییها مبنی بر توجیه و مشروعیت اقدام آنها در ترور سردار سلیمانی بر اساس حقوق بینالملل نیز مورد چالشهای جدی و اساسی قرار گرفته است. در کنار این دو مسئله، بسیاری از تحلیلگران تحولات مربوط به انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا را که منتج به حملهی کاپیتول هیل شد، یکی از پیامدهای ترور سردار سلیمانی میدانند، زیرا این اقدام دونالد ترامپ بهرهبرداری دموکراتها در کمپینهای انتخاباتی و در نهایت شکست جمهوریخواهان شد.