به گزارش آسمانبردسیر، رجانیوز نوشت: شوک روحی و روانی گاهی ممکن است تاثیرات ویرانگری بر جای بگذارد؛ ممکن است حتی فعالیتهای روزمره و تفکر فرد را به چالش بکشد. افراد زیادی بودهاند که بعد از شوکهای سنگین روحی دیگر به روزمرگی سابق خود بازنگشتهاند. بنظر میرسد یک فرد نام آشنای دیگر به لیست قربانیان این موضوع اضافه شده است؛ او مسیح علینژاد است.
شمهر ۱۴۰۱ آغاز دورانی ملتهب در جامعه ایرانی بود. فوت ناگهانی مهسا امینی، زمین خوبی برای بازی ضدانقلاب فراهم کرد و آنها فرصتی که مدتها به دنبال آن بودند را پیدا کردند. اغتشاشی با محوریت اشاعه فحشا به راه افتاد. البته مردم با وجود مشکلات اقتصادی، خیلی زود صف خود را از داعشهای سکولار وطنی جدا کردند.
اما ضدانقلاب گمان میکرد زمین براندازی آماده کشت است؛ بنابراین همه توان خود را برای برپایی یک «انقلاب» خرج کردند. انقلابی که خود میگفتند ایران را تبدیل به یک کشور مانند کشورهای غربی میکند (البته اگر تبدیل به ایرانستان نشود و تمامیت ارضیاش در روندهای مثلا دموکراتیک این افراد شکست نخورد). این تصور وهم آلود، معاندین را برای براندازی به خط کرد.
رضا پهلوی به دیدار نمایندگان مجلس کشورهای حاشیهای اروپا میرفت، حامد اسماعیلیون دورهمی و گعده برگزار میکرد و مسیح علینژاد از مکرون وقت ملاقات میگرفت. هر چه میگذشت اغتشاشات کف خیابان کمرنگتر میشد و وهم این افراد پررنگتر؛ به اجلاس امنیتی وین میرفتند و سخن از اقدام نظامی میزدند، شورای همبستگی برای دوران پسا جمهوریاسلامی تشکیل میدادند و خود را برای تبدیل شدن به حکمران آن آماده میکردند!
ماجرا به نقطهای رسید که در خیابانهای کشور خبری نبود و این افراد در جورجتاون آمریکا دورهمی میگرفتند و به کشورهای مختلف برای پذیرش دولت جدیدشان سفر میکردند. وضعیت دوگانه البته آرام آرام تاثیر خود را گذاشت و اراده این افراد تضعیف شد. مسیح علینژاد نیز در همین در مصاحبهای با اینترنشنال گریهکنان گفت اگر امروز جمهوریاسلامی را براندازی نکنیم دیگر شاید امکانش نباشد.
این پیشبینی محقق شد و جمهوریاسلامی براندازی نشد و ضدانقلاب به عنوان لشکر شکستخورده باقی ماند. شورای همبستگی در مدت زمان کوتاهی از هم پاشید. نازنین بنیادی توئیترش را غیرفعال کرد؛ علی کریمی به استوری گذاشتن خود بازگشت و حامد اسماعیلیون از این گروه جدا شد. حال میتوان تحلیل کرد این ایام به چه میزان برای دشمنان ایران مانند مسیح علینژاد سخت گذشته است.
در چنین وضعیتی و چنین ضربه روحی عظیمی باید به مسیح علینژاد حق داد که یک تصویر را رو به روی صحن خالی سازمان ملل بگیرد و انتظار داشته باشد از این اقدام به عنوان «حرکت تاریخی خبرنگار ایرانی در صحن سازمان ملل» یاد شود. او ترجیح میدهد در یک دنیای دیگر زندگی کند و با ایرانستان خود خوش باشد؛ با وضعیتی که معاندین و علیالخصوص مسیح علینژاد از خود نشان میدهند؛ باید برای پزشکان و روانشناسان آنها آرزوی موفقیت کرد!
انتهای پیام/