روزی فیلسوفی نوشته بود «بازار گورستان است» و اگر هنر و هنرمند درگیر معادلات آن شوند خیلی زود فراموش میشوند.
با این همه فیلم سینمایی «فسیل» ۱۰۰ میلیاردی شد و در حالی عنوان پرطمطراق پرفروشترین فیلم سینمای ایران را بهدست آورد که نه فقط از نظر زیباییشناسی هنری و فرمشناسی سینمایی بلکه اثری از محتوای فرهنگی قابل توجه نیز در فیلم دیده نمیشود تا پر فروشترین فیلم سینمای ایران فقط به صِرف سرگرمکردن و خنداندن به هر شکل ممکن، ۱۰۰ میلیاردی شود.
پذیرفتن قوانین بازار به آثاری چون «فسیل»، خصلت کالایی میبخشد و موجب پیدایش «صنعت فرهنگ» میشود. مخاطبان این گونه صنعت، همواره مصرفکننده باقی خواهند ماند و در مقابل آثار هنری هیچ خلاقیتی از خود نشان نخواهند داد.
شاهپور عظیمی؛ منتقد، مترجم و مدرس در پاسخ به این پرسش که اساساً معادلات فروش در سینمای ایران بر پایه چه مؤلفههایی استوار است، تأکید میکند: «اساساً هیچ مؤلفهای! ما در سینما فیلم بسیار خوبی داریم که اصلاً فروش نمیکند، در مقابل فیلم بسیار بدی هم داریم که فروش بالایی دارد. زمان تولید، اتفاقهای اجتماعی پیش و پس از نمایش یک فیلم و مؤلفههای دیگری که شاید مختص جامعه ماست روی فروش تأثیرگذار است.»
در نگاهی خوشبینانه «فسیل» با هوشمندی سازندگانش توانسته از شرایط فرهنگی، اقتصادی و حتی سیاسی جامعه نهایت استفاده را ببرد و در راه رسیدن به هدفش برای فتح گیشه، از فرمول ساده و امتحانپسدادهای استفاده کند؛ فیلم از یکسو با بردن بخشی از قصه به پیش از انقلاب، با نمایش تصاویری پر از رنگ و نور و رقص و شادی؛ شلوارهای دمپا گشاد، خط ریشهای بلند، کراوات و پاپیون، مردان خوشپوش و زنان زیبا، گنجاندن «شهرام شبپره» و «سیاوش قمیشی» بیدلیل و بهانه خاصی، در حد چند پلان کوتاه برای استفاده در تیزر فیلم و کشاندن چند نفر بیشتر به سالن سینما و خاطره بازی و زنده کردن نوستالژیهای دهه ۵۰ و از سوی دیگر با به کما بردن شخصیت اصلی داستان یعنی اسی عمویی و ایجاد تناقضات ذهنی او بین زمان قبل از انقلاب و بعد از انقلاب توانسته موقعیتهای خندهداری ایجاد کند.
تصاویری از پیشا انقلاب اسلامی، که هیچگاه ردی از آن در تونل های زمان دیده نخواهند شد.
آیا میتوان همه را راضی نگه داشت؟
گرچه باید گفت زمانی که قیاس بین این دو دوره در «فسیل» را در کنار فیلمهایی چون «نهنگ عنبر» و… میگذاریم کاملا مشهود است که سازندگان «فسیل» بسیار محتاطانه و بدور از غرض ورزیهای سیاسی این کار را انجام دادهاند.
کریم امینی _کارگردان_ درباره عدم نگاه تند و تیز به نیروهای انقلابی و شوخیهای غیراخلاقی به آنها در گفتگویی گفته است: «براساس تجربیات فیلمسازی که داشتیم مانند «دینامیت» که برخی دلخور شدند، تلاش کردیم تا این بار فیلم به نوعی ساخته نشود که منجر به ناراحتی قشر خاصی شود و از این منظر دقت کردیم. تمام 80 میلیون نفر مخاطب فیلم ما هستند و نباید جوری باشد که به کسی بر بخورد بلکه باید همه رضایت داشته باشند و فیلمی باشد که همه مردم با آن ارتباط برقرار کنند و اگر موردی در فیلم مطرح میشود، عادلانه باشد.»
نکتهای که درباره این حرفهای کارگردان «فسیل» میتوان گفت این است که: تلاش برای راضی نگه داشتن همه منجر به ناراحتی و رنجش علاقهمندان به واقعیت و حقیقت میشود چرا که تمامی این 80 میلیون دیدگاه یکسانی درباره همه چیز ندارند. شماری از آنها تصورشان نسبت به پیش از انقلاب ساخته شده توسط برنامههای پر زرق و برق «تونل زمان» شبکه من و تو است که در آن تصاویر هیچ نشانی از حلبیآبادها، روستاهای بدون آب و گاز و برق و هیچ خدمات اجتماعی به قشر حاشیهنشین دیده نمیشود.
ناگزیر اگر کسی تلاش کند تا تصویری از پیشاانقلاب اسلامی به مخاطب نشان دهد که تصور مخاطبان شبکه من و تو را به هم نزند، ناگزیر میشود تا نخست دل قشر آسیب دیده از آن دوران را چه از سویه سیاسی (پلیسی بودن کشور و ساواک که هنوز آثار جرمش بر تن بسیاری از زندگان برجاست) و حقوق زنان( پشت پرده ترسناک کافههای پیش از انقلاب) و همچنین چشم پوشی از حقوق مستضعفان (که بسیاری از آنها به اعتراف خود سازمانهای جهانی دچار فاجعه گرسنگی بودند اما نهارهای جشن 2500 ساله شاهنشاهی مستقیم از رستوران ماکسیم فرانسه میآمد) را نادیده بگیرد.
«فسیل» همانطور که گفته شد داستانی تکراری با المانها و شخصیتهایی کلیشهای دارد و از منظر ساختار هنری و شیوه بیان نمره قابل قبولی نمیگیرد، البته باید گفت فیلمساز برای خنداندن مخاطب به هر اراجیف و شوخیهای مبتذل و جنسی متوسل نشده است. شاید از همین رو است که محمد صابری تعبیر کمدی مبتذل را درباره فیلم «فسیل»، نادرست دانسته و میگوید: «با این عبارت همراه نیستم؛ لااقل «فسیل» را مصداق سینمای مبتذل نمیدانم. به عنوان یک خبرنگار حوزه سینما تاکید میکنم، فروش فیلمهای «فسیل»، «انفرادی» و «دینامیت» به نفع سینمای ایران بوده است و نمیشود اقتصاد سینما را از تحولاتش نادیده گرفت.»
خود فیلمساز هم درباره استفاده از شوخیهای درست و عدم بهکارگیری الفاظ نامناسب با هدف خنده گرفتن از مخاطب در این فیلم معتقد است: «ادبیات و لحن هر فردی متناسب با نگاهش نسبت به جامعه تعیین میشود و این فیلمساز است که تصمیم میگیرد چه جنس شوخیهایی در کمدیاش داشته باشد. من «فسیل» را با این نگاه ساختم که هر قشری از جامعه با هر سنی به همراه خانواده بتواند به تماشای آن بنشیند.»
وقتی ابتذال را معرفی میکنیم، مبتذل را ببخشیم؟
همه منتقدان درباره کمک فروش فیلمهایی چون «فسیل»، به سینمای کشور هم نظر نیستند. حسین بهرام کارشناس هنری میگوید: «ابتذال همان پیشپاافتادگیست، رفتار کلیشهای، گریز از اندیشیدن و بازاندیشی، سادهگرایی افراطی که تا حد ساده لوحی میرود، و سرانجام با نادانی شرم آوری همراه میشود.»
این کارشناس سینما میگوید: «سینما» یا «اثر هنری» پیشپاافتاده، معنایی یکه را به شیوهای نااندیشیده منتقل میکند. «ابتذال» گریز از چندمعنایی، چندگانگی، و مقاومت در برابر ابهام است.
از این رو است که هرچند در «فسیل» از الفاظ رکیک و شوخی های جنسی دوری شده اما در شیوه بیان و اجرای خود از سویه دکوپاژ و میزانسن، هیچ از فیلمفارسیهای متاخر و متقدم جلوتر نمیرود.
ابتذال در لغت به معنای لباس کار، لباس کهنه پوشیدن است، از این جا بود که ابتذال شد: «دارای کیفیت بیارزش، دارای وضع غیر مطلوب». البته نمیتوان چندان به ریشه لغت چسبید چون تناقضهای آشکاری در آن نهفته است. در واقع ابتذال و کلیشه بودن خویشاوندند و حماقت خویشاوند دیگر کلیشه و ابتذال است. حرف آخر اینکه در هنر و سینما نه موضوعات بلکه «شیوه گفتن» است که اثر را از دام چاله ابتذال میرهاند.
حسین بهرام کارشناس سینما معتقد است: «شاید اگر «فسیل» ساختار محکمتری داشت و فیلمساز در کنار خنداندن صرف بیشتر به عمق داستان و تأثیرگذاری آن بر ذهن مخاطب فکر میکرد و مثلا روی موضوعاتی چون ظلم و ستم حکومت شاهنشاهی بر مردم و فضای خفقان آور میدان هنری در آن دوران و یا جنایات منافقین با محوریت شخصیت صفا بیشتر مانور میداد، «فسیل» به فیلمی پرفروش و در عین حال ماندگار در تاریخ سینمای ایران تبدیل میشد.»
پایان پیام/