فرقی ندارد آن آدمیزاد، «من» باشم که صبح امروز دلم گرفته بود و دلتنگ بودم و راهی گلزار شهدای کرمان شدم یا آن آدمیزاد، سرداری باشد مثل « سپهبد حاج قاسم سلیمانی» که هر زمان گذرش به کرمان میافتاد خودش را به گلزار شهدا میرساند.
او نیمهشب به گلزار شهدا میآمد، در تاریکی شب نماز شب میخواند، میان قبور مطهر شهدای کرمان قدم میزد و با شهدا صحبت میکرد.
از بابالرضا (ع) وارد گلزار میشوم، از دور به حاجی و شهدا سلام میدهم، نزدیک چهارمین سالگرد حاج قاسم است و دور و بر مزار او پر است از عاشقان و دلدادگانی که از راههای دور و نزدیک خودشان را به گلزار رساندهاند.
خط باغچه را میگیرم تا به کنار مزار شهید مورد علاقهام برسم، «سردار شهید سید حمیدرضا هاشمی». بطری گلاب را میریزم روی مزار شهید هاشمی و شهید لنگریزاده، دو شاخه گل رز سرخی را هم میگذارم روی مزار آقا سید.
مزار شهید هاشمی از شهداء حمله تروریستی در سیستان و بلوچستان
حرفهایم با سید که تمام میشود، گلها را پرپر میکنم و پرهای گل سرخ را روی مزار شهدا میریزم.
گلزار شهدای کرمان پُر است از گنجهایی مثل سید حمیدرضا هاشمی، گنجهایی که حاج قاسم عاشقشان بود و از میان این همه جای خوب در وطنمان اما ترجیح داد بعد از شهادت در کنار همین گنجهای دوستداشتنیاش آرام بگیرد.
نقشه گنج گلزار شهدای کرمان را از سمت بابالرضا بازگشایی میکنم، از بابالرضا که وارد گلزار شوید، در سمت چپتان تابلوهای بزرگی را میبینید که تصاویر سردار سلیمانی بر روی آنها نقش بسته است.
شهداء همجوار مزار شهید هاشمی که برخی از دوستانش بودند
به سمت این تابلوها که بروید، به مزار سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، شهید سردار حسین پورجعفری و شهید محمدحسین یوسفاللهی میرسید.
حاج قاسم، شهید یوسفاللهی را خیلی دوست داشت، او همان شهیدیست که حاجی بارها وصیت کرد، پیکرش را در کنار این شهید دفن کنند.
محدوده مزار مطهر شهید سلیمانی و عارفِ شهید محمدحسین یوسفالهی
حسین، پسر غلام حسین
سردار حاج قاسم سلیمانی در خاطراتش از شهید یوسفاللهی تعریف میکند: یک روز با محمدحسین به سمت آبادان میرفتیم، عملیات بزرگی در پیش داشتیم. چند تا از عملیاتهای قبلی با موفقیت انجام نشده بود و از طرفی آخرین عملیات ما هم لغو شده بود و من خیلی ناراحت بودم.
به محمدحسین گفتم: چند تا عملیات انجام دادیم، اما هیچ کدام آن طور که باید موفقیتآمیز نبود به نظرم این یکی هم مثل بقیه نتیجه ندهد. گفت: برای چی؟ گفتم: چون این عملیات خیلی سخت است بههمین دلیل بعید میدانم، موفق شویم. گفت: اتفاقا ما در این عملیات موفق و پیروز میشویم.
گفتم: محمدحسین دیوانه شدی؟ عملیاتهایی که به آن آسانی بود و هیچ مشکلی نداشتیم، نتوانستیم، کار را پیش ببریم. آنوقت در این یکی که اصلا وضع فرق میکند و از همه سختتر است، موفق میشویم؟.
خندهای کرد و با همان تکیه کلام همیشگیاش گفت: حسین پسر غلام حسین به تو میگوید که ما در این عملیات پیروزیم. خوب میدانستم که او بیحساب حرف نمیزند. حتما از طریقی به چیزی که میگوید: ایمان و اطمینان دارد. گفتم: یعنی چه؟ از کجا میدانی؟ گفت: بالاخره خبر دارم.
گفتم: خب از کجا خبر داری؟ گفت: به من گفتند که ما پیروزیم. پرسیدم: کی به تو گفت؟ جواب داد: حضرت زینب (س). دوباره سوال کردم: در خواب یا بیداری؟ با خنده جواب داد: تو چه کار داری؟ فقط بدان، بی بی به من گفت که شما در این عملیات پیروز خواهید شد و من به همین دلیل میگویم که قطعا موفق میشویم.
همیشه به حرفی که میزد، ایمان داشت و من هم به محمدحسین اطمینان داشتم. وقتی که عملیات با موفقیت انجام شد یاد حرف آن روز محمدحسین افتادم و از اینکه به او اطمینان کرده بودم خیلی خوشحال شدم.
امامزاده شلوغ شهر
این آقا «امامزاده» شهر ماست
از مزار حاج قاسم به سمت بالا که بیایید به مزار مطهر شهید مغفوری میرسید، شهیدی که به بختگشایی در بین دختران و پسران معروف است.شهید مغفوری یکی از شهداییست که بیشترین سفرههای عقد در کنار مزارش انداخته شده است.
سردار سلیمانی در همایش دفاع مقدس، شهدا و ایثارگران در حاشیه جشنواره فرهنگی اقتصادی کرمان در برج میلاد تهران درباره شهید مغفوری میگوید: «ما افتخار میکنیم که مغفوری امروز قبرش امامزاده شهر ماست، مال ماست و در هیچ شبی نافله شب او قطع نمیشد.
ما افتخار میکنیم به مغفوری که در حفظ بیتالمال موقع وضع حمل همسرش برای انتقال او از موتورسیکلت سپاه استفاده نکرد».
مزار شهید علی شفیعی
صحبت کردن با مادر این شهید خستگی را از تن حاج قاسم میبُرد
کمی از قبر شهید مغفوری که بالاتر بیایید به مزار مطهر شهید سردار علی شفیعی میرسید. شهیدی که پسر یکی یکدانه مادرش «ننه علی» بود.
مادر عزیزی که حاج قاسم بعد از شهادت علی آقا، جای او را برایش پُر کرد. حاج قاسم حتی از سوریه با ننه علی خدابیامرز در تماس بود.
مادر شهید شفیعی تعریف میکرد: «حاج قاسم نیمهشب از سوریه زنگ میزد و با هم صحبت میکردیم. بعد میگفت: حالا دیگر خستگیام رفع شد و به آرامش رسیدم. مادر! دیگر برو بخواب».
دعای این شهید برآورده میشود
از مزار علی آقا شفیعی به سمت بالا بیایید و رد باغچه را بگیرید و به سمت پایین گلزار بروید، حالا به مزار چند شهید شاخص میرسید، شهید مدافع حرم شهید غلامرضا لنگریزاده و مزار شهید وحدت و امنیت سردار سید حمیدرضا هاشمی را در مسیر میبینید و بعد از آن هم به مزار برادران شهید ماهانی میرسید.
شهید علی ماهانی یکی از گنجهای معروف گلزار شهدای کرمان است که حاج قاسم این شهید را «مستجاب الدعوه» میدانست.
مزار شهید ماهانی و پناهی برای روزهایی که لازم داری دعایت مستجاب شود
گلزار شهدای کرمان را باید از نزدیک دید
شهدایی که در این گزارش نامی از آنها برده شد، فقط چند نمونه از گنجهای گلزار شهدای کرمان هستند، باید خودتان به گلزار شهدا بیایید و در فضای معنوی و شگفتانگیز این تکه از بهشت قرار بگیرید و با تمام وجود این حس و حال را درک کنید، به قول قدیمیها «شنیدن کی بود مانند دیدن؟».
انتهای پیام/